مولفین: میثم بابایی فارسانی، عاطفه امین دوست، ابوذر علیدادی
سال انتشار(میلادی): 2019
چکیده: شناسه ها و فاکتورهای نوآوری باز (342 مفهوم کلیدی، 32 مقوله فرعی و ده مقوله اصلی) از مصاحبه های انجام گرفته مشخص، و در قالب الگوی مفهومی داده بنیاد تدوین شد. بر مبنای یافته های پژوهشی، مقوله محوری این مقاله «نوآوری باز» است. شرایط علّی دارای دو بعد فاکتورهای درونی (توان کلیدی، ابعاد سازمانی، پژوهش نوین، مدیریت دارایی های فکری، ویژگی های شرکت های کوچک و متوسط و ویژگی های صنعت مواد غذایی) و عوامل بیرونی (الگوی کسب و کار و تحولات محیطی) است. راهبردهای مورد نظر عبارت است از: راهبردهای آسانگر (جستجو، مرزگستری، برونسپاری، شبکهسازی، پایش شرکا) و راهبردهای فرصتهای فناورانه (واردشونده، خارجشونده و متقابل). شرایط زمینه ای نیز عبارت است از: شرایط سازمانی (ویژگیهای شخصیتی مدیر، زیرساختهای فرهنگی) و شرایط محیطی (پویایی بازار و زیرساختهای قانونی). شرایط مداخله گر نیز از طریق چالش های (منابع، توان پویا و نبود اطمینان) بر راهبردها تأثیر میگذارد که در نهایت به پیامدهای درونی (بهبود آمادگی سازمانی، بهبود ظرفیت جذب و بهبود زیرساختهای فرهنگی)، پیامدهای بیرونی (دیده بانی، هوشمندی محیطی، بهبود الگوی کسب و کار، بهبود توانمندی های همکاری و بهبود رویکرد برونسپاری) و پیامدهای دوسویه (همآفرینی) منجر می شود.
پیامدهای مدیریتی: این پژوهش شواهدی را ارائه می دهد که بر مبنای آن به این نتیجه می رسیم که عدالت آغازین توسط مشتری (در شکل عدالت بین فردی و عدالت اطلاعاتی) بر تناسب مشتری – کارمند، خود کارآمدی، و در نهایت – رفتارهای مشتری محور، تاثیر می گذارد. همانطور که FLE ها درک می نمایند که یک رفتار منصفانه را دریافت نموده اند، نیازمند اطلاعاتی از سوی مشتریان برای انجام شغل خود و افزایش تناسب مشتری – کارمند می باشند (و به میزان کمتر، خود کارآیی). البته ممکن است که مدیران زیادی نتوانند در مورد شخصیت هایی که مشتریان با آنها سروکار دارند و تعاملات فروش، کاری انجام دهند ولی مدیران ممکن است با FLE ها برای ایجاد محیطی، کار کنند که مشتریان را تشویق به ارائه عدالت بین فردی نماید. برای مثال، آموزش برای اینکه چگونه گفتگوهای FLE ها با مشتریان به روشی باشد که یک تبادل مثبت را ارائه نماید می تواند مورد بهرهبرداری قرار بگیرد. یک سازمان فروش / خدمات همچنین می تواند آموزش در هنر گوش دادن به مشتریان برای FLE ها و تامین نیازهای مشتریان را ارائه دهد. علاوه بر این، عدالت اطلاعاتی این امکان را فراهم می کند که به آسانی با آموزش FLE ها به طور موثر برای درخواست اطلاعات لازم یا با ارائه دانش پیشرفته دانش مشتریان درباره اطلاعات مورد نیاز برای بهترین راه حل مشکلات آنها یا رفع نیاز آنها، افزایش یابد ( هامبرگ و همکارانش ، 2009). در برخی موارد، چک لیستی ساده به مشتریان ارائه شده که ممکن است تصورات حاصل از عدالت اطلاعاتی تشکیل شده توسط FLE ها را افزایش دهد. نتایج به طور کلی نشان می دهد که FLE هایی با خودکارامدی بالا، رفتارهای مشتری محور را با فراوانی بیشتری در مقایسه با همتایان خود با یک خودکارآمدی پایین بدون درنظر گرفتن تناسب مشتری – کارمند، تحقق می بخشند. پس یک پیامد اضافه بر سازمان آن است که مدیران نیاز به تمرکز بر روی توسعه خودکارآمدی FLE ها را به عنوان یک پیش برنده مهم رفتارهای مشتری محور مد نظر قرار دهند.
Managerial implications: This research provides evidence that customer-initiated justice (in the form of interpersonal justice and informational justice) influences employee-customer fit, self-efficacy, and – ultimately – their customer- oriented behaviors. As FLEs perceive that they are being treated fairly and are being provided the information they need from customers to do their jobs, employee-customer fit (and, to a lesser extent, their self-efficacy) increases. Although there may not be much that managers can do about the personalities that customers bring with them to service and sales interactions, managers may work with FLEs to create an environment that encourages customers to present interpersonal justice. As an example, training can be employed to teach FLEs how to initiate conversations with customers in ways that encourage a positive exchange. A sales/service organization may also provide training in the art of listening to customers for FLEs and in getting customers to open up about their needs. Further, informational justice might easily be enhanced by training FLEs to effectively ask for the necessary information or by providing customers advanced knowledge about the information needed to best solve their problems or satisfy their needs (Homburg et al., 2009). In some cases, a simple checklist provided to customers might heighten the resulting perceptions of informational justice formed by FLEs. The results generally suggest that FLEs with a high self-efficacy perform customer-oriented behaviors with greater frequency than do their counterparts with a low self-efficacy, regardless of employee-customer fit (see Fig. 2). An additional implication, then, is that managers need to focus on developing FLE self-efficacy, as it is an important driver of customer- oriented behaviors.
عدالت بین فردی؛ عدالت اطلاعاتی؛ تناسب کارمند – مشتری؛ خودکارآمدی؛ رفتارهای مشتری محور
Providing an evaluation model of Green Productivity in paper-making industries
Received: 31 August 2016 / Revised: 3 March 2017 / Accepted: 26 May 2017 Islamic Azad University (IAU) 2017
F. Taher-Ghahremani1 • M. Omidvari1
بر گرفته از مقاله بالا
امروزه حفاظت از محیط زیست به یکی از مهمترین وظایف هر فرد و سازمانی تبدیل شده است. یکی از صنایعی که نقش بسیار مهمی در آلوده کردن محیطزیست دارد، صنعت کاغذسازی می باشد. هدف این تحقیق در ابتدا ارائه مدلی برای ارزیابی بهرهوری سبز در صنعت کاغذ سازی می باشد. در این مقاله پژوهشی از مدل کریگ - هریس به منظور ایجاد الگویی از بهرهوری سبز پس از تعیین شاخصهای موثر بر بهرهوری سبز و سپس ارزش شاخص بهرهوری سبز قبل و بعد از اجرای ایزو 9001، به عنوان مطالعه ای موردی استفاده شده است. نتایج به دست آمده، نشان میدهند که شاخص بهرهوری سبز به عواملی متفاوتی بستگی دارد که از جمله آن می توان به نیروی انسانی، مواد اولیه، انرژی و ماشینآلات و عوامل محیطی اشاره داشت. نتایج به دست آمده ما همچنین نشان میدهند که در شرایط ایستا، سیستمی کیفی مانند ایزو 9001 میتواند در بالابردن بهرهوری سبز مفید باشد. با توجه به نتایج، توصیه میگردد که باید به بهرهوری سازمانی، ماشینآلات و نیروی انسانی نیز علاوه بر اثرات محیطی (هوا، زباله و فاضلاب) به افزایش بهرهوری سبز در صنعت ساخت کاغذ توجه گردد.
Abstract Nowadays, the environmental protection is one of the most important duties of every person and organization. One of the industries that pollute the environment is the paper-making industry, which has high importance. The primary objective of this study is to provide a model to evaluate the Green Productivity in the paper-making industry. In this study, Craig–Harris model is used to create a pattern of Green Productivity, after determining the effective indices on Green Productivity, and then the value of Green Productivity index before and after the implementation of ISO 9001 is measured in one of the largest paper-making industries as a case study. Results show that Green Productivity index depends on factors such as manpower, materials, energy and machinery and environmental factors. Results also demonstrate that in a stationary condition, a quality system such as ISO 9001 can be useful in increasing the Green Productivity. According to the results, it is recommended to concern organizational productivity, machinery, manpower, in addition to environmental effects (air, waste, and sewage) to increase Green Productivity in paper-making industry. Keywords Green Productivity Paper industry Environment management Craig–Harris model
درباره این سایت